مدیریت زنجیره تامین
مدیریت زنجیره تامین
مديريت زنجيره تامين برای آن دسته از سازمان های تجاری که زنجیره تامین خود را بصورت فعال اداره می کنند مطلوب است. برخی از این عوامل مطلوب را در ادامه شرح می دهیم:
نياز به بهبود عمليات : در طول دهه گذشته بسياري از سازمان ها فعاليت هايي مانند توليد ناب و مديريت كيفيت جامع را انجام ميدهند. در نتيجه قادر خواهند بود كيفيت بهبوديافتهاي كسب كرده و در عين حال مقدار زيادي از هزينههاي اضافي سيستم خود را از بين ببرند. اگر چه هنوز جايي براي بهبود وجود دارد. اكنون فرصت به طور عمده در تهيه و تدارك ، توزيع و پشتيباني زنجیره تامین وجود دارد .
افزايش سطح منبعيابي از خارج LEVEL INCREASE OUTSOURCING : سازمان ها در حال افزايش سطوح منبعيابي از بيرون خود هستند؛ يعني خريد كالا و خدمات به جاي توليد يا فراهم كردن آنها توسط خود سازمان ها. همان طور كه سطح منبع يابي از خارج افزايش مييابد، سازمان ها حجم زيادي از يك سازمان و تامين كنندگان آن را تشکیل خواهند داد.
اين وظيفه جهت كسب كالاها و يا خدماتي كه براي توليد محصولات يا تامين خدمات براي مشتريان سازمان است عمل ميكند. خريد تامين كنندگان را انتخاب ميكند، در قراردادها مذاكره ميكند، ائتلاف هايي را ايجاد و به عنوان رابطه بين تامين كنندگان و بخش هاي مختلف داخلي عمل ميكند. خريد در مديريت زنجیره تامین اهميت فزايندهاي كسب كرده است. چندين عامل در اين امر سهم دارند :
افزايش منبعيابي از خارج : هزينههاي مواد و ملزومات خيلي بيشتر از هزينه نيروي كار است. افزايش تبديل به توليد ناب و نيازمنديهاي JIT كه به معني اندازه دسته كوچكتر، نياز براي زمانبندي دقيق تحويل ها، كيفيت بالاتر و مقدارهاي دقيق و كامل است .
بخش عرضة يك زنجیره تامین ( ارزش) متشكل از يك يا چند تامين كننده است. همه در زنجيره به هم مرتبط هستند و هر يك قادرند بر روي اثربخشي ـ ياعدم اثربخشي ـ زنجيره تامين اثر داشتهباشند. علاوه براين، ضروري است كه برنامه و اجرا به طور دقيقي بين تامين كنندگان و همه اعضاي بخش تقاضاي آنها هماهنگ شود.
نزديكي به بازار يا نزديكي به منابع عرضه ، يا نزديكي به هر دو ممكن است امكانپذير باشد . در مديريت كيفيت جامع ( TQM ) به محك زني ( BENCHMARKG ) ارجاع داده ميشود. يعني ارزيابي موقعيتي كه شركت اكنون قرار دارد و استفاده از آن به عنوان يك رهنمود براي موقعيتي كه شركت ميخواهد در آينده قرار گيرد. اگرچه يك شركت بايد عملكرد را ارزيابي كرده و اهداف كلي را بر حسب كل زنجیره تامین، نه فقط خود شركت به تنهايي، تعيين كند .
شركت ممكن است اهداف والايي را براي خود جهت به حداقل رساندن موجودي تعيين كند. اما اگر سطوح موجودي تامين كنندگان شركت بالاباشد، به طوري كه شركت بتواند به اهداف محلي خودش بدون توجه به هزينههاي تامين كنندگان دست يابد، هزينه موجودي بالا براي شركت به عنوان هزينه هاي تحويل قطعات و هزينه مواد بالاتري محسوب ميشود .
اگر شركتي به اهداف كيفي خود دست يابد و برنامههاي كيفيت تامين كنندگان خود را ناديده بگيرد ، سپس به طور معكوس قادر به تحويل سريع به مشتريان و دوباره پركردن موجوديهاي انبار از طريق تامين كنندگان ميشود .
اگر هر كسي همراه با زنجیره تامین اطلاعات مشابه را در زمان مشابه به دست آورد،باعث هماهنگی به طور دقيقي شده و در نتيجه عدم اطمينان كاهش می يابد. كه به نوبه خود امكان كاهش سطوح موجودي را خواهد داد.
گروه مشاوران سرآمد کسب و کار(BCG)
مطالب مرتبط: مدیریت ریسک زنجیره تأمین | فناوري اطلاعات چه نقشی در مديريت زنجيره تأمين ایفا می کند؟
- ارسال شده توسط Elham
- در 15 می 2020
- 0 نظرات
- برچست ها: توسعهی خدمات مشاوره مدیریت کسبوکار, زنجیره تامین, گروه مشاوران سرآمد BCG, مدیریت زنجیره تامین
0 Comments