
2 خطای رایج در پیاده سازی مدیریت دانش
2 خطای رایج در پیاده سازی مدیریت دانش در سازمانهای ایرانی
در این مطلب به بررسی دو خطای رایج در پیاده سازی مدیریت دانش در سازمن های ایرانی می پردازیم. هر چند «مدیریت دانش» برای بیشتر مدیران سازمانهای بزرگ کشور از جمله شرکتهایی که در مسیر تعالی سازمانی قدم برداشتهاند، شناخته شده است، با این وجود هنوز مدیران بسیاری از سازمانها، نسبت به اینکه مدیریت دانش واقعا چگونه میتواند به سازمان آنها کمک کند، ابهام دارند و نسبت به عملکرد و خروجی های آن توجیه نیستند. حتی در بیشتر سازمانهایی که مدیریت دانش چه به کمک مشاورین بیرون سازمان و چه با تشکیل تیمهای درون سازمانی، اجرا شده است، مدیران ارشد و نمایندگان مدیریت دانش در سازمان نسبت به کسب در نتایج اثربخش تردید دارند. شاهد این ادعا، اجرای ناقص و رها کردن و یا عدم توفیق و بهره از مدیریت دانش در سازمانهای مذکور است. نویسنده در این نوشته کوتاه، سعی کرده بر اساس تجارب، مشاهدات و نظرات مشتریان و مخاطبان خود- که بیشتر از سازمانهای بزرگ و یا به نسبت بزرگ دولتی و یا عمومی بوده اند، خطاهای دیدگاهی و انحرافات اجرایی آنها را در مسیر پیاده سازی مدیریت دانش به صورت جمع بندی شده و خلاصه تبیین نماید. خطای اول: «مدیریت دانش یک پروژه است» به عنوان یک خطای رایج در پیاده سازی مدیریت دانش این دیدگاه وجود دارد که «مدیریت دانش یک پروژه است و باید در یک مقطع زمانی شاهد نتایج آن در کل سازمان باشیم». یک اصل ساده این است که مدیریت دانش، یک پروژه نیست و باید همواره درون سازمان و در فرایندهای سازمانی جریان داشته باشد. بدیهی است به منظور پر کردن فاصله های دانشی، باید پروژه های بهبود تعریف شود و در زمانی مشخص اجرا شود، ولی این موضوع منوط به داشتن مدلی مشخص و طراحی برنامه عملیاتی است. همچنین نداشتن برنامه ای منسجم و مبتنی بر اهداف سازمان و گره نزدن اصولی اهداف و استراتژیهای سازمان به اهداف و استراتژیهای مدیریت دانش، ممکن است باعث شود شرکت اقداماتی را در راستای مدیریت دانشِ انجام دهد که لزوماً منجر به تولید دانش استراتژیک و مورد نیاز سازمان نشود و دانشهای غیر ضروری را جمع آوری و یا تولید کند. خطای دوم: «نمایش دادن شواهدی از اجرای مدیریت دانش در سازمان» خرید یا تولید نرم افزار و یا تدوین روش اجرایی (از جمله روش اجرایی مستندسازی، روش اجرایی اشتراک دانش، …) و برگزاری تعدادی دوره آموزشی و حتی پروژه ای چون«مستندسازی تعدادی از مدیران در حال بازنشستگی» نمیتواند موتور مدیریتِ دانش سازمان را روشن کند! بر کسی پوشیده نیست که کار راحت تر برای سازمان متقاضی انجام اقداماتی مشابه موارد بالا است. نماینده مدیریت دانش، از این دست اقدامات به عنوان شواهدی مستند! در اظهارنامههای جوایز مدلهای تعالی و یا جوایز مدیریت دانش، بهره می گیرد. از سوی دیگر گزارشی از اقدامات مذکور تهیه و به مدیر عامل ارائه می شود. اما مشکل از آنجا شروع میشود که با گذشت چند ماه، اثری از خلق دانش، اشتراک گذاری، ثبت و بکارگیری دانش در سازمان مشاهده نمیشود و به این ترتیب علیرغم صرف زمان و پول، میرایی طرح مدیریت دانش آغاز میشود. با وجود اینکه با گذشت زمان و افزایش آگاهی مدیران سازمان، این نگاه نمایشی به مدیریت دانش در حال افول است با این وجود این دیدگاه همچنان برای آن دسته از سازمانهایی که به دنبال نشان دادن شواهدی بر اجرای مدیریت دانش برای ممیزان تعالی سازمانی و یا جوایز و مدلهای مدیریت دانش هستند طرف دارانی دارد. ادامه دارد… تهیه و تدوین: مهندس حامد چینی فروش/ مشاور ارشد حوزه مدیریت دانش شرکت BCG- ارسال شده توسط لیدا حیدری
- در 14 می 2018
- 0 نظرات
- برچست ها: تعالی سازمانی, خطاهای رایج در پیاده سازی مدیریت دانش, علل شکست مدیریت دانش, مدیریت دانش, مهندس حامد چینی فروش, نرم افزار مدیریت دانش
0 Comments