برنامهریزی، اجرا، هدایت و هماهنگی برنامههای بهبود را مدیریت بهرهوری میگویند. اصول مدیریت بهرهوری بدینصورت است:
تلاشهای افزایش بهرهوری باید همهجانبه و توسط تمام کارکنان انجام شود.
کوششهای افزایش بهرهوری باید دائم و مستمر باشد.
برنامههای افزایش بهرهوری باید حمایت کامل، فعالانه، مشهود و مشارکت مدیران تمام سطوح بهویژه مدیران ردهبالا برخوردار باشد.
در برنامههای افزایش بهرهوری باید از جز بهجز دانش شغلی و خلاقیت هرچه بیشتر کارکنان بدون در نظر گرفتن سمت آنها بهرهبرداری گردد.
سازمان باید بتواند شاخصهای کمی سطوح بهرهوری هر قسمت یا واحد را شناسایی کند.
مدیران باید قادر باشند اهداف محسوس بهرهوری را برای کلیه بخشهای سازمان مشخص نموده و حمایت و تأیید افراد مافوق، پذیرش و تعهد افراد زیردست و همکاری همکاران خود را جلب نماید.
باید نظامی ایجاد کرد که بتواند بهطور پیوسته و دقیق نتایج افزایش بهرهوری را نسبت به هدفهای تعیینشده منتشر کند و بهطور منظم این اطلاعات را به تمام مدیران ذینفع برساند.
درجه موفقیت و تحقق هدفهای بهرهوری باید دادههای مهم برای ارزیابی عملکرد مدیریت باشند و نظام پاداش باید به موفقیت ارتقای بهرهوری کمک کند.
کارکنان خدمات فنی که در سنجش و افزایش بهرهوری تخصص دارند و هم برنامهها را هماهنگ میکنند، باری سازمان سودمند هستند.
مدیر سازمان باید عواملی که منجر به بهرهوری پایین در سازمان میشوند را شناسایی و اصلاح کند.
اصول مدیریت بهرهوری بیان میکند که مدیران علاوه بر وظایف مرسوم خود (برنامهریزی، کنترل، نظارت، هدایت و هماهنگی) دو وظیفه مهم دارند؛ اول رسیدگی به امور جاری و دوم بهبود وضعیت موجود. مدیریت بهرهوری ارتباط مستقیم با وظیفه دوم مدیران دارد. مدیریت بهرهوری نوعی از مدیریت است که بتواند اندیشه، تفکر، باور و پرداختن به مسئله بهبود را کنار وظایف جاری فراهم آورد. در هرم مدیریتی هرچه از سطح ارشد به پایین حرکت کنیم، از وظیفه بهبود کاسته شده و به وظایف امور جاری اضافه میشود. در ژاپن، بخش بزرگی از وظایف مدیران مربوط به مدیریت بهرهوری است. میتوان مدیریت بهرهوری را شیوه اداره و بهکارگیری منابع بهطور اثربخش و کارا نامید. اصول مدیریت بهرهوری، بهبود بهرهوری و رسیدن به یک نتیجه دلخواه در سازمان، یک اتفاق نیست، بلکه این امر مستلزم داشتن راه و روشی خاص و کوششی همهجانبه است تا با استفاده از یک برنامه از پیش تعیینشده توسط مدیران، این امر محقق شود. بسیاری از سازمانها مشاورانی توانا استخدام میکنند و برنامهریزی ویژهای انجام میدهند که این امر، نیازمند بهبود شرایط کار، تغییر محرکها، روشهای انگیزشی کارکنان، بهبود نظامها، دستورالعملها، قوانین، مقررات، روشهای فناوری و… است. مدیران این فن، مدتزمانی را نیز صرف نظارت بر عملکرد و پیشرفت برنامهها میکنند و همواره سعیشان بر این امر استوار است که بر اجرای صحیح کار، وقوف کامل داشته و در هنگام بروز مشکل بهترین تصمیم را اتخاذ کنند، همچنین ضریب شکستهای احتمالی را بررسی و درصد وقوع آن را کاهش دهند.