حافظه سازمانی و مخازن دانش (بخش دوم)
حافظه سازمانی و مخازن دانش (بخش دوم)
تمایز بیشتر حافظه سازمانی و مخازن دانش در مورد نوع دانش موجود در سازمان توسط رمیج[1] و ریف[2](1996) معرفی شده است. آنها منظرهای مستند و مدون شده سازمانی را از دانش نامحسوسی که به افراد سازمانی تعلق دارد جدا میکنند: ابزارهای همکاری در سازمان: شامل شاخصهای محسوسی هستند که قابل مشاهده و قابل بررسی اند. شامل محصولات، سوابق همکاری و ایده ها می باشد. همچنین می توان به دقایق حضور در جلسات، گزارش ها، پاسخ به پرسش های متداول (FAQ) و موارد دیگر که دانش مشترک را ثبت میکنند اشاره کرد. این ها به راحتی قابل ذخیره و احتمالا راحت تر نیز در دسترس هستند.· دانش در جوهره و وجود سازمان: این نوع از دانش را نمی توان به شیوه قبل ذخیره کرد. این مورد شامل دانش اداره سازمان و فرهنگ و همچنین نحوه انجام امور درون شرکت می شود. این مورد می تواند شامل دانش افرادی باشد که متخصص هستند، در کجا یک فرد خاص است و با چه کسی برای یک مشکل خاص باید تماس گرفت. این تعریف به عنوان یک روش درک مقوله های دانش و چالش مدیریت بالقوه که حافظه سازمانی و در نهایت مدیریت دانش (KM) را در بر می گیرد مفید است.علاوه بر این، همانطور که در مورد بسیاری از رشته های مربوط به KM می تواتن دید،، تفاوت قابل توجهی در نحوه برخورد حافظه سازمانی بین متخصصین فناوری اطلاعات و نظریه پردازان تجارت یافت میشود. به گفته ولمن (2009): “مسیر فناوری اطلاعات بر کسب و نگهداری دانش سازمانی، از جمله انبارداری داده، مدیریت اسناد و ابزارهای جستجو، تاکید می کند. مسیر توسعه سازمان (OD) به دانش ضمنی، مربیگری، تعاملات اجتماعی و تشویق تبادل اطلاعات متقابل تاکید میکند.” بدین ترتیب، در مبحث حافظه سازمانی و مخازن دانش مدل های مبتنی بر فناوری اطلاعات، تمایل بیشتری به تمرکز بیشتر بر حافظه مشخص و قابل تعریف هستند و کمتر بر افراد، فرهنگ و ساختارهای غیر رسمی تاکید دارند. [1] Ramage [2] Reif ترجمه: سمانه مددی تهیه و تنظیم: واحد کسب و کار مدیریت دانش شرکت BCG- ارسال شده توسط لیدا حیدری
- در 27 آگوست 2018
- 0 نظرات
- برچست ها: km, Ramage, آقای مهندس چینی فروش, حافظه سازمانی, مخازن دانش, مدیریت دانش
0 Comments