7 نقص که باعث ناکامی در هوش تجاری می شود
7 نقص که باعث ناکامی در هوش تجاری می شود
شرکت تحقیقاتی Gartner اذعان دارد که بیشتر تلاشهای ناموفق هوش تجاری ناشی از یک یا چند نقیصه مهلک است که معمولاً حول افراد و فرآیندها میچرخد تا فناوری. هفت نقیصه ذیل نهفقط بر BI بلکه همچنین بر سایر پیادهسازیهای IT در سازمان اعمال میشوند.۱. اعتقاد بر این باور که “اگر شما آن را بسازید، آنها خواهند آمد”.
بیشتر پیادهسازیهای IT ازجمله هوش تجاری، بهعنوان پروژههای فنی در نظر گرفته میشوند. خطر این رویکرد این است که ارزش هوش تجاری برای کسبوکار مشهود نیست، بنابراین، همه کار سخت موجب پذیرش گسترده کاربران تجاری نمیشود. Gartner توصیه میکند که تیم پروژه BI شامل نمایش قابلتوجهی از طرف کسبوکار باشد. بهعلاوه، مهارتهای ارتباطی و IT برای ابتکارات موفق هوش تجاری موردنیاز هستند.۲. “قفل شدن در یک فرهنگ Excel“
Microsoft Excel پراستفادهترین نرمافزار برای تحلیل داده و گزارشگیری است. کاربران دادهها را از دستگاههای داخلی میگیرند، آن را در صفحه گسترده بارگذاری میکنند و محاسبات خاص خود را بدون به اشتراکگذاری آنها در سطح شرکت انجام میدهند. نتیجه این چارچوبهای متناقض چندگانه از مراجع، موجب سردرگمی شده و حتی به دلیل دادههای ناامن و مدیریت نشدهای که بهطور محلی توسط افراد روی کامپیوترهایشان نگهداری میشود، مخاطراتی به همراه دارد. این فرهنگ Excel با موفقیت هوش تجاری تعارض خواهد داشت. حمایت مدیران اجرایی برای ایجاد انگیزه در کاربران برای رسیدن به این باور در رویکردی شفاف و مبتنی بر واقعیت برای مدیریت و داشتن قدرت برش موانع سیاسی و فرهنگ تغییر ضروری است. این عناصر فرهنگسازمانی بر میزان موفقیت BI تأثیر دارند:- سازمان با تحلیل مبتنی بر واقعیت راحت است.
- سنجههای عملیاتی شفافیت وجود دارند.
- تحلیل و واقعیات آزادانه در سراسر شرکت جریان دارند.
- سازمان محدود به ساختارهای سلسله مراتبی سنتی نیست.
- تصمیمگیری مبتنی بر واقعیت، فرآیند یکپارچهای است که ROI را حداکثر میکند.
- فعالان ازلحاظ کمی توسط رهبرانشان و همکارانشان بهعنوان منابعی از بینشهای جدید در نظر گرفته میشوند.
۳. صرفنظر از کیفیت دادهها و مسائل مرتبط
افراد از برنامههای کاربردی هوش تجاری که مبتنی بر دادههای نامربوط، ناقص یا سؤالبرانگیز هستند، استفاده نمیکنند. برای اجتناب از این مسئله، شرکتها باید فرآیند یا مجموعهای از کنترلهای خودکار شده را برای شناسایی مسائل کیفیت دادهها در دادههای ورودی تدوین کرده و از ورود دادههای بیکیفیت در انبار داده یا پلت فرم هوش تجاری ممانعت به عملآورند. مهم نیست که رابط داشبورد چقدر تماشایی است، چنانچه با دادههای معتبری تغذیه نشود، ارزش چندانی ندارد.۴. تصور کردن BI بهعنوان یک سیستم ایستا
بیشتر سازمانها با BI بهعنوان مجموعهای از پروژههای دپارتمانی رفتار میکنند که تمرکز آن بر تحویل مجموعه ثابتی از نیازمندیهاست. بههرحال، هوش تجاری یک هدف متحرک است. در طی اولین سال هر پیادهسازی هوش تجاری، هنگامیکه افراد از این سیستم استفاده میکنند، تصور آنها از تغییرات، تناسب بهتر نیازهایشان و بهبود فرآیندهای کسبوکار مرتبط است. این تغییرات میتواند ۳۵ تا ۵۰ درصد بر کارکردهای این برنامه کاربردی تأثیر بگذارد. سازمانها باید انتظار تغییراتی در پورت فولیوی BI داشته باشند.۵. تحتفشار قرار دادن توسعهدهندگان BI برای خرید یا ساخت سریع داشبوردها و با کمترین هزینه
مدیران نمیخواهند هزینه زیادی روی ابزارهای جامع هوش تجاری بکنند، زیرا فکر میکنند این کار همراه با ریسک است. بیشتر داشبوردهای تحویلی، ارزش بسیار کمی دارند، زیرا آنها خاص سیلو هستند و در ارتباط با اهداف سازمان نیستند. Gartner توصیه میکند که سازمانهای فناوری اطلاعات گزارشها را تا حد امکان تصویری کنند.۶. تلاش برای ایجاد “نگارش واحدی از واقعیت” هنگامیکه چیزی وجود ندارد
این نقیصه به نظر متناقض میآید، زیرا نگارش واحدی از واقعیت، نگارشی است که اغلب منافع در آن ذکر میشوند. مفهوم “نگارش واحد” نقیصهای برای سازمانهایی است که روی تعاریف بنیادین توافق دارند، از قبیل درآمدها و مخارج. دستیابی به یک نگارش از واقعیت نیازمند توافق بین دپارتمانی در مورد نحوه تعریف نهادهای کسبوکار (مشتریان، محصولات، شاخصهای کلیدی عملکرد، معیارها و …) است. بیشتر سازمانها به ایجاد پیادهسازیهای هوش تجاری سیلو شدهای میپردازند که تعاریف گسسته سیستمهای فعلی آنها را همیشگی میکند.۷. فقدان یک استراتژی BI
بزرگترین نقیصه، فقدان یک استراتژی هوش تجاری مستند شده یا استفاده از یک استراتژی است که ضعیف توسعهیافته یا پیادهسازی شده است. Gartner توصیه میکند تیمی جهت نوشتن یا بازبینی سند استراتژی هوش تجاری با اعضایی از IT، سایر کارکردها و یا تیم پروژه هوش تجاری تشکیل شود (نقیصه ۱ را ببینید). فروشندگان BI. تا سال ۲۰۰۷، بازار BI تحت سلطه Cognos و Business Objects بود. در سال ۲۰۰۸، سه اکتساب چند میلیارد دلاری به تقویت بازار فروشندگان BI کمک کرد و رقابت بین فروشندگان عمده را شدت بخشید. SAP، Business Objects را به قیمت ۳ / ۳ میلیارد دلار خرید. این اکتسابها، دو تمایل مهم را در کسبوکار امروزی متمایز کرد:- هوش تجاری در یکی از داغترین بخشهای بازار نرمافزار تکاملیافته است.
- شرکتهای عمده نرمافزاری، در حال یکپارچه کردن قابلیتهای BI درآمیخته محصول خود هستند.
- ارسال شده توسط Elham
- در 27 ژانویه 2020
- 0 نظرات
- برچست ها: bcg, مشاوران سرامد, هوش تجاری
0 Comments