بررسی ادبیات مدیریت استراتژیک نشان میدهد که در خصوص چرخه و مراحل مدیریت استراتژیک دیدگاههای مختلفی وجود دارد. بسیاری از صاحب نظران چرخه مدیریت استراتژیک را مشتمل بر سه مرحله «برنامهریزی استراتژی»، «پیادهسازی استراتژی» و «کنترل و ارزیابی استراتژی» میدانند.
حسن بیگی (۱۳۹۰) مراحل مدیریت استراتژیک را «تحلیل محیطی»، «تدوین استراتژی»، «اجرای استراتژی» و «ارزیابی و کنترل» میداند. برایسون مراحل مدیریت استراتژیک را در قالب «الفبای برنامهریزی استراتژیک» مطرح نموده و مراحل آن را شامل تبیین «چشمانداز، مأموریت و اهداف»، «تدوین استراتژی» و «اجرای استراتژی» میداند، از نگاه دیوید مراحل مدیریت استراتژیک در برگیرنده سه مرحله « تدوین استراتژی»، «اجرای استراتژی» و «ارزیابی استراتژی» میباشد. ناسا مراحل مدیریت استراتژی را شامل سه مرحله «برنامه ریزی استراتژی»، «برنامه ریزی پیاده سازی» و «عملکرد و ارزیابی عملکرد» میداند. برخی از محققان به فرآیند شش مرحلهای پیشبرنامهریزی، برنامهریزی استراتژی، بسترسازی، پیادهسازی، سنجش و ارزیابی و بازنگری برای نیل به موفقیت راهبرد قائلند.
فرآیند مدیریت استراتژیک
گامهای فرایند مدیریت استراتژیک از منظر صاحبنظران مختلف، متفاوت است با این حال در یک بیان اجمالی فرآیند مدیریت استراتژیک را میتوان به چهار مرحله تقسیم کرد:
ضرورت استفاده از مدیریت استراتژیک
با نگاهی دقیق به مفهوم مدیریت استراتژیک میتوان به ضرورت استفاده از آن پی برد. با توجه به تغییرات محیطی که در حال حاضر شتاب زیادی به خود گرفته است و پیچیده شدن تصمیمات سازمانی، لزوم بکارگیری برنامهای جامع برای مواجهه با اینگونه مسائل بیشتر از گذشته در سازمان ملموس میشود. مدیریت استراتژیک با تکیه بر ذهنیتی پویا، آیندهنگر، جامعنگر و اقتضایی راهحل بسیاری از مسائل سازمانهای امروزی است.
پایههای مدیریت استراتژیک بر اساس میزان درکی است که مدیران از شرکتهای رقیب، بازارها، قیمتها، عرضهکنندگان مواد اولیه، توزیعکنندگان، دولتها، بستانکاران، سهامداران و مشتریانی که در سراسر دنیا وجود دارند قرار دارد و این عوامل تعیینکنندگان موفقیت تجاری در دنیای امروز است. پس یکی از مهمترین ابزارهایی که سازمانها برای حصول موفقیت در آینده میتوانند از آن بهره گیرند «مدیریت استراتژیک» خواهد بود.
عوامل تأثیرگذار بر مدیریت استراتژیک
در هر وضعی، عواملی وجود دارند که طرح روند مدیریت استراتژیک و برنامههای توسعه یافته را تحت تأثیر قرار میدهند و مدیران و برنامهریزان الزاماً باید این عوامل را بشناسند و هنگام طراحی و استفاده از روند مدیریت استراتژیک آنها را مدنظر قرار دهند. برخی از این عوامل را مدیران میتوانند تغییر دهند، در حالی که برخی دیگر ثابت و تغییرناپذیر هستند. حداقل پنج عامل به شرح ذیل باید در نظر گرفته شود:
جدول شرح عوامل تاثیرگذار بر مدیریت استراتژیک
ردیف | عامل | شرح |
1 | اندازه سازمان | به طور معمول هر چه سازمان بزرگتر میشود، روند مدیریت استراتژیک پیچیدهتر و رسمیتر میگردد. این روش رسمی ممکن است عملاً به جای به حرکت درآوردن مدیریت استراتژیک، مانع از آن شده و باعث گردد تا اصل مدیریت استراتژیک یعنی تفکر پویای آیندهنگر به فراموشی سپرده شود. |
2 | آشفتگیها و وابستگیهای محیط | سازمانها و شرکتهایی که دارای محیط آشفته هستند به مدیرانی نیاز دارند که آگاهیهای لازم را درباره مدیریت استراتژیک داشته باشند اما در عمل، روند مدیریت باید انعطافپذیر و مبتکرانه باشد تا برای محیط مناسب گردد. |
3 | طرز تفکر درباره ریسکهای اجرایی | طرز تفکر مدیران بر میزان جسارت برنامههای استراتژیک اثر میگذارد. منظور از اصلاح ریسکهای اجرایی احتمال شکست استراتژیها و برنامههای جدید است. نگرانیهای بیش از حد دریاره ریسک اجرایی باعث پیدایش برنامهریزیهای مفصل و کاغذبازی خشک و انعطافناپذیر میشود. |
4 | مناسبات قدرت | کسانی که در سازمان قدرت دارند باید فعالانه درگیر روند مدیریت استراتژیک شوند. برنامهریزی، تنها یک تجزیه و تحلیل منطقی نیست چانهزدن و مصالحه نیز لازم است. |
5 | ساختار سازمان | ساختار سازمان تا حدی مناسبات قدرتهای درون آن را تعیین میکند. روند مدیریت استراتژیک باید با ساختار سازمان تناسب داشته باشد. |
نویسنده: سید علیرضا بطحایی