961405

ساختن براي ماندن، روش شرکت های آرمانی-بخش دوم

شرکت های آرمانی

ساختن براي ماندن، روش شرکت های آرمانی



شرکت های آرمانی




سود آوري شرط لازم براي بقاء و ابزار رسيدن به هدف هاي والاتر است. اما در بسياري از شرکت های آرمانی هدف غايي محسوب نمي شود. سود مانند اكسيژن است، غذا خوردن در موجود زنده اصل زندگاني نيست، اما بي آن زندگی وجود ندارد. دلبستگي به هدف هاي بلند پروازانه و گاه خطرناك و چالش با آن ها راهي است كه شرکت های آرمانی طي مي كند.

هدف هاي بلند پروازانه، همه افراد را در بر گرفته و به كار وا مي دارد. زیرا قابل لمس، نيرو بخش و كاملا متمركز بر يك موضوع خاص است. هدفي كه با كمترين توضيح به آساني از طرف كاركنان درك مي شود. هدف جسورانه مثل رفتن به كره ماه يا قله كوه هدف است نه بيانيه منتشرکردن.

انتخاب هدف هاي بلندپروازنه، شركت را در وضعيتي قرار مي دهد كه با عقل منافات دارد. بايد تعهد عميق به هدف وجود داشته باشد و گرنه بلند پروازانه نيست. هدف هاي بلند پروازنه تا حدي به اعتماد به نفس ناموجه نياز دارند.

شرکت های آرمانی از اين نظر به مرز تفرعن نزديك مي شوند. زیرا سازمان ها  پس از رسيدن به يك هدف دچار عارضه رسيدن به هدف مي شوند، بايد پيش از رسيدن به هدف، هدف ديگري را آماده نمایند. وجود فرهنگ هاي شبه ديني يعني فراهم ساختن محيطي دلپذير براي كساني كه به جهان بيني شركت معتقدند. كساني كه بر اين اصل پايبند نيستند چون ويروس به دور افكنده مي شوند.

خلاصه كلام اينکه دنبال شخصيت محوري نرويد. بهترين دستاورد شركت هاي آرماني در اثر برنامه ريزي دقيق راهبردي بدست نيامده، بلكه عمدتا حاصل تجربه سعي و خطا استفاده به موقع از فرصت و حوادث بوده است.

اگر هدف هاي جسورانه را پيشرفت نوع اول بدانيم، پيشرفت نوع دوم پيشرفت تكاملي ناميده مي شود كه سبب پيش گرفتن شركت هاي آرماني از ديگر شركت هاي مي گردد. فرآيند پيشرفت تكاملي را شاخه سازي و هرس مي توان ناميد. اگر در درخت به قدر كافي شاخه ايجاد كنيم (تنوع) و شاخه هاي خشك را از آن جدا كنيم (گزينش)، اين شاخه ها در محيط دايم المتغير، سالم و با نشاط رشد خواهد كرد.

داشتن مديري لايق چون جك ولش تحسين برانگيز است اما تحسين برانگيزتر نظامي است كه مي تواند اين قبيل مديران را در درون خود پرورش دهد. شركت هاي آرماني براي دست يافتن به تحول و افكار نو، اصولاً ناگريز به استخدام مدير از خارج نيستند. در واقع اين اتفاق به ندرت در آنها رخ داده است.

ويليام فاكنر مي گويد: خودتان را به زحمت نيندازيد كه از معاصران يا پيشينيان بهتر شويد سعي كنيد كه از خودتان بهتر شويد. همسويي يعني هماهنگي و هم آوايي؛ كليد عناصر دخيل در فعاليت يك شركت در چارچوب جهان بيني و نوع پيشرفت مورد نظر آرمان ( آرمان آميزه اي است از جهان بيني ماندگار شركت به اضافه پيشرفت مورد نظر آن در آينده).

معناي همسويي اين است كه انسان بوسيله نيروهاي دروني خود هدايت شود نه ملاك ها، ضوابط، ورويه ها، عرف و سنت، جريان ها، مدها، و شعارهاي دنياي بيرون. شنا كردن شركت ميولت – پلكرد بر خلاف آن جريان آب و خلاف عادت طبق همين اصل است. بنابراين مهمترين مساله اين نيست كه اين رويه خوبيست يا بد؛ مهم تناسب و سازگاري رويه ها با شركت و جهان بيني و آرمان آن است.

در شرکت های آرمانی به جز جهان بيني هيچ چيز تقدس ندارد و به جز آن همه چيز را مي توان تغيير داد يا حذف كرد. همچنين جهان بيني را وضع يا خلق نمي كنند بلكه آن را كشف مي كند. جهان بيني حاصل برون نگري نيست بلكه حاصل درون نگری است. نوشتن بيانيه با آرماني شدن فرق دارد، هر بيگانه اي با ديدن گزارش كار سازمان، آرمان آن را درك خواهدكرد و نيازي به خواندن بيانيه آن نخواهد داشت.

شرط اول ساعت سازي همين است: بايد چند نكته اساسي را به ياد داشت كه: ساعت ساز باشيد – معمار باشيد – نه ساعت گو مطيع اصل «هم اين هم آن» باشيد ضمن حفظ اصول، مروج پيشرفت باشيد. هميشه در پي ايجاد همسويي و سازگار باشيد.



منبع: کتاب ساختن برای ماندن

گروه مشاوران سرآمد کسب و کار (BCG)
مطالب مرتبط:مدیران موفق چگونه می‌اندیشند؟ |    ساختن براي ماندن، روش شرکت های آرمانی