961405

تفاوت فرهنگ سازمان و جو سازماني

تفاوت فرهنگ سازمان و جو سازماني





بطور كلي جو و فرهنگ سازمان، هر دو مقولاتي هستند كه براي توصيف ويژگي هاي سازمان و واحدهاي مربوطه استفاده مي شوند. علي رغم ارتباط زياد بين این دو مفهوم، همچنان از يكديگر متمايز هستند. در این مطلب به شفاف سازی تفاوت این دو می پردازیم.




توماس:بيان ميدارد مفهوم جو سازماني كه از اواخر دهه 60 متداول و رايج گرديده مقدم بر فرهنگ سازماني مي باشد كه از اواخر دهه 80 رشد و تكامل يافته است. به اعتقاد وي “جو” بطور كلي بصورت ادراكات مشترك از كيفيت ماهیت پديده ها در يك جا تعريف مي گردد. به عبارتي “جو” تجلي گر يك جنبه از مظاهر فرهنگ است.

شاين بيان مي کند: گرچه “جو” و “فرهنگ” مفاهيم مشابهي هستند، ولي فرهنگ سازماني مربوط به مفروضات نا خوداگاه و عميقي است كه منجر به هدايت و راهنمايي اعضاي سازمان ميگردد.

بر اساس تعاريف ارائه شده ميتوان خاطر نشان ساخت كه: “جو” سازماني به طور نسبي يك خصوصيت احاطه كننده و در بر دارنده براي يك سازمان است. و بر عكس “فرهنگ” خصوصيتي است كه به طور كامل سازمان را احاطه كرده است.

چاندان مي گويد: “فرهنگ” سازماني با طبيعت اعتقاد انتظارات درباره زندگي سازماني ارتباط پيدا مي كنند. در حالي كه “جو” عبارت است از شاخصي به منظور تعيين تحقق  باورها و انتظارات.
اساسا “جو” سازماني منعكس كننده نگرش افراد از سازماني كه به آن احساس تعلق ميكنند. و عبارت است از مجموعه اي از ويژگي ها و عواملي كه توسط كاركنان سازمان وجود دارد، و به عنوان نيروي اصلي در تعيين رفتار كاركنان موثر مي باشد.

 “فرهنگ” به پديده هايي اشاره دارد كه ثابت تر و پايدارتر از جو هستند. بنابراين تعريف و ارزش يابي آن مشكل تر است. از طرفي فرهنگ سازمان از طريق مطالعه انساني(مردم شناسي) قابل اندازه گيري است.

فرهنگ سازماني بيانگر بخش احساس غير مكتوب است؛ اما جو سازماني تأكيد بر بكارگيري شاخص ها و ابزارهاي كمي، و القاء معاني در اطلاعات گردآوري شده از طريق پرسشنامه دارد.  بعوان مثال اگر فرهنگ سازماني را شبيه فصل هاي سال در نظر بگیریم كه در طول زمان و به كندي تغيير مي‌كند، جو سازماني مانند تغييرات هواي روزانه است.

 فرهنگ سازماني با اين نكته كه چگونه كار سامان خوب انجام شود سروكار دارد؛ در حالي كه جو با ادراكات و احساسات نسبت به محيط داخلي سازمان سر و كار دارد.

جو سازماني مربوط به باورهاي روزمره است. مقياسي است بر اينكه آيا سازمان به انتظاري كه كاركنان از كاركردن در آن دارند پاسخ داده است يا نه. در حالي كه جو براي مقايسه اين است كه آيا انتظارات بر آورده مي شوند يا نه. فرهنگ به طبيعت اينگونه انتظارات مربوط مي شود در حالي كه جو سازمان معمولاً گذرا، تاكتيكي و نسبتاً در كوتاه مدت قابل كنترل است.
 
فرهنگ سازمان دراز مدت و استراتژيك مي باشد. بنابراين مديران بلند پايه سازمان به سرمايه گذاري اساسي در فرهنگ سازماني رغبت بيشتري دارند تا در جو سازماني.

گزارش هاي مربوط به جو ممكن است بيانگر اين باشد كه گروه هایي خيلي منفي هستند،‌ اما نسبت به نظم موجود اعتراضي ندارند. جو، زمينه موجود را به همان شكلي كه داده شده است مي پذيرد. بهبود جو جنبه اصلاحي دارد و نمي توان بطور بنيادي با آن برخود كرد. اما گزارش هاي مربوط به  فرهنگ ممكن است خود زمینه را زير سوال ببرد.

بنابراتين آنچه از طريق سنجش هاي مربوط به جو سازماني بر مي آيد، تطبيق بين فرهنگ غالب و ارزش هاي فردي كاركنان است. اگر كاركنان ارزش هاي فرهنگ غالب را پذيرفته باشند، گفته مي شود جو خوب است. اما اگر كاركنان ارزش هاي غالب سازمان را نپذيرفته باشند، گفته مي شود جو نامطلوب است. 

گروه مشاوران سرآمد کسب و کار (BCG)
مطالب مرتبط: 8 عامل ایجاد فرهنگ محرک خلاق و نوآوری