961405

از پیاده سازی تفکر فرآیندگرا در سازمان نتایج زیر حاصل می شود:

از پیاده سازی تفکر فرآیندگرا در سازمان نتایج زیر حاصل می شود:

مشارکت سازمانی: با تفکر فرآیندگرا نه تنها مدیر که کارمند هم بر فرآیندها و مشتریان درون سازمانی و برون سازمانی آن ها متمرکز شده و کمتر بر وظیفه تمرکز می کند. فرآیندگرایی نقش کارکنان را روشن کرده باعث می شود در ارتقای فعالیت ها دخالت داده شوند. این کار سبب می شود مدیران و افرادی که مطابق فرآیند عمل می کنند، در کار خود متعهدتر شوند. مدیریت سازمانی: با دیدن فرآیندها مدیر می تواند یک تصویر کلی از سازمان به دست آورده و نقش هر کدام از بخش های کسب و کار را تشخیص دهد. هم چنین به کارکنان کمک می کند که جایگاه خود در فرآیند و ارتباط آن فرآیند با کل فعالیت کسب و کار را بفهمند. تمرکز بر مشتری و ارزش: با تحلیل فرآیند از دیدگاه مشتری، ظرفیت های داخلی جهت افزایش ارزش مشتری افزایش می یابد. با این کار، رقابت پذیری سازمان در توانایی ایجاد رضایت برای مشتری ممکن می شود. با رسم فرآیند، می توان فعالیت های بی ارزش سازمان را حذف کرده و در مسیر بهینه سازی فرآیند در جهت ارزش رسانی به مشتری حرکت کرد. شفافیت فرآیند: با شفاف سازی فرآیند، انحرافات و مشکلات قابل دیدن می شوند. با این کار می توان فرآیند را طوری تغییر، ارتقا یا توسعه داد که عوامل به وجود آورنده انحراف از ارزش کسب و کار از بین برود. یکپارچه سازی فرآیند: وقتی فرآیندها شناسایی و رسم شوند، یکپارچه سازی آن ها باعث موفقیت سازمان می شود. کار با فرآیندها بدون توجه به یکپارچه سازی آن ها، به عنوان تفکر فرآیندگرا شناخته نمی شود. کارآیی فرآیند: تعریف فرآیند، اساس فعالیت های مرتبط با توسعه و ارتقا است که باعث بهبود روش ها می شود. در نتیجه فرآیندهایی ایجاد می شود که زمان کمتری برای انجام نیاز دارند، کیفیت بهتری داشته، نتایج سریع تری حاصل کرده و دارای کمترین عدم تطابق هستند. با انجام این کارها، فرآیندگرایی منجر به افزایش رضایت مشتری می شود.

تفکر فرآیندگرا