961405

ابعاد سازمان يادگيرنده

ابعاد سازمان يادگيرنده

ابعاد سازمان يادگيرنده

براي ايجاد سازمان يادگيرنده 5 ديسيپلين مطرح‌شده است. براي هر ديسيپلين و هر حوزه معرفتي فراگيري نيز می‌توان سه سطح شاخص و مجزا موردتوجه قرارداد كه ما از آنان به‌عنوان ابعاد سازمان يادگيرنده ياد می‌کنیم.

سه سطح موردنظر به ترتيب از بالا به پايين ماهيت و جوهر، سطح قوانين و سطح اجرايي می‌باشند. پيتر سنج تمام اين ابعاد را يك كل مرتبط به هم می‌داند.

 

 

ابعاد سازمان يادگيرنده

1- تسلط فردي: هر فرد بايد در يك زمينه و يا زمینه‌های گوناگون متخصص شود.
2- مدل‌های ذهني: افراد بايد داراي مدل‌های ذهني مثبت باشند. مدل ذهني تعیین‌کننده چگونگي تفكر و عمل هر فرد است.
3- يادگيري تيمي: يادگيري تيمي عامل حياتي است؛ زيرا تیم‌ها و نه افراد، واحدهاي يادگيري بنيادي در سازمان‌های نوين هستند.

  دو مؤلفه عمده توسط پیتر سنج براي يادگيري تيمي ذکرشده است، که اولين مؤلفه گفتگوست. وي براي تمرين گفتگو سه شرط قائل است:

 دومين مؤلفه يادگيري تمرين است. تمرين از طريق جلسه‌های گفتگو و برنامه‌های رایانه‌ای نظير شبیه‌سازی كه براي يادگيري و تصمیم‌گیری طراحی‌شده‌اند، به دست می‌آید.

4- بينش مشترك: بينش تصوير ذهني روشني است. اغلب هدفي است كه فرد می‌خواهد به آن برسد. بينش به مفهوم دورنما، تصوير آرماني داشتن است.

به‌عبارت‌دیگر بينش يك برداشت ذهني از آينده است كه فرد يا سازمان ميل دارد در يك محدوده زماني آن برداشت را خلق و يا شرايط دستيابي به آن را فراهم كند.

بينش جهت‌گیری‌های آتي سازمان را تداعي می‌کند. با اين نگرش، بينش موقعيت سازمان در آينده را نشان می‌دهد. برخي عنوان کرده‌اند بينش چگونگي دستيابي به استراتژي سازمان را روشن می‌سازد.

 تدوين استراتژي، مستلزم نگاهي عميق و عملي به الگوها و تحولات محيطي است تا فرصت‌ها شناسايي شوند و با استفاده از نقاط قوي سازمان نوع کسب‌وکار مناسب انتخاب شود. شيوه رقابتي در بازار و اهرم‌های تحول در سازمان تدوين می‌گردد.

 می‌توان گفت كه بينش، فكر عملي اعتبار بخش و جذاب براي آينده سازمان است.

   بينش داراي چهار جنبه است:

الف- مأموريت

ب- نتايج ارزشمند

ج- شرايط ارزشمند

د- اهداف واسطه‌ای

 درنهایت بينش عبارت از داشتن تصوير مطلوب از آينده و مجاب كردن ديگران براي پذيرش آن بينش است. مثل يك فانوس دريايي است كه سازمان را در درياي طوفاني و تاريك هدايت می‌کند تا به سرمنزل و مقصود برسد.

بينش سازماني بايد بر اساس بینش‌های فردي اعضاي سازمان ساخته شوند؛ به اين مفهوم كه در سازمان يادگيرنده بينش را نبايد رهبر سازمان ايجاد كند. بينش بايد از طريق كنش و واكنش با افراد ساخته شود؛ يعني اهداف و دورنماي فردي و سازماني بايد مشترك باشد.

 همه بايد داراي آرمان و آرزوهاي درك شده و مشترك باشند. داشتن سازمان يادگيرنده، بدون آرمان مشترك ناممكن است اهدافي كه آرمان را پوشش می‌دهند راه‌های تازه‌ای در انديشيدن و عمل كردن ايجاد می‌کنند.

5- تفكر سيستمي: امروزه براي فهميدن منبع و راه‌حل‌های مسائل نوين تفكر خطي و مکانیسمی بايد جاي خود را به تفكر غیرخطی و زنده بدهد كه معمولاً از آن به‌عنوان تفكر سيستمي نام می‌برند. روشي از تفكر كه در آن برتري كل بر جزء تصديق می‌شود.


گروه مشاوران سرآمد کسب و کار (BCG)
مطالب مرتبط: سازمان‌ يادگيرنده‌ چگونه سازمانی است؟