مدیریت ریسک و مدل EFQM
چارچوب مدیریت ریسک EFQM، چارچوبی حرفهای است که برای کمک به سازمانها در رسیدن به سرآمدی در مدیریت تمامی سطوح ریسک، طراحی شده است. این چارچوب بر اساس مدل سرآمدی EFQM طراحی گردیده که در بیش از 30000 سازمان اروپایی مورد استفاده قرار میگیرد. چارچوب مذکور فرصتی برای سازمانها فراهم میکند تا کلیه فعالیتهای مدیریت ریسک خود را با استفاده از رویکردی ارزشمند و درک شده، هم راستا نمایند. طراحی این چارچوب بر مبنای مدل EFQM به این معنی است که میتوان از این چارچوب در تمامی موقعیتهای جامع و کلی به صورت عمومی استفاده نمود و به طور اخص کاربرد آن برای سازمانهایی که با منطق EFQM آشنا هستند، ساده و راحت است.
اهمیت مدیریت ریسک با توجه به سازمانهایی که به واسطه مدیریت ریسک غیراثربخش، نابود شدهاند، به خوبی قابل درک است. مثالهایی از سازمانهایی که اخیراً به همین دلیل نابود شدند عبارتند از: بارینگز بانک (Barings Bank)، پارمالات (Parmalat)، آرتور آندرسن (Arthur Andersen) انرون (Enron) و ورلدکام (WorldCom) . همچنین اهمیت مدیریت ریسک از برخی حوادث صنعتی نیز به خوبی قابل درک است. حوادثی چون انفجار سکوی نفتی پایپر آلفا (Piper Alpha) نشتی نفت از اکسون والدز (Exxon Valdez)، انفجار هسته ای چرنوبیل (Chernobyl) و نشت متیل ایزوسیانات (Methyl isocyanine) در کارخانهی یونیون کارباید (Union carbide) شهر بوپال در کشور هند. همهی این فجایع به واسطه زنجیرهای از رویدادهایی که قابل پیشگیری بودند، رخ دادند که میتوانستند با مدیریت ریسکی مناسب و حاکمیت سازمانی مطلوب، پیشگیری شوند. در واقع اشتباهاتی در زمینهی رهبری، خطمشی و استراتژی، کارکنان، شراکتها و منابع و فرآیندها یعنی همان معیارهای مدل سرآمدی EFQM. همگی با فجایع فوق در ارتباط هستند.
استفاده از این چارچوب نیازمند به درک مدل EFQM است که خود برای کمک به راهنمایی سازمانها در بهبود عملکردشان در تمامی جنبه ها، طراحی و توسعه یافته است. مدل سرآمدی EFQM بر این اصل استوار است که نتایج سرآمد در حوزه های عملکرد، مشتریان، کارکنان و جامعه از طریق رهبری پیش برنده خط مشی و استراتژی قابل حصول میباشد که از کانال کارکنان، شراکتها و منابع و فرآیندها جاری میگردد.
مدل EFQM اساساً از دو بخش تشکیل شده است: «توانمندسازها» و «نتایج» که توانمندسازها دلیل و عاملی هستند برای نتایج. نه مستطیل مدل نمایاننده معیارهایی هستند که سطوح سرآمدی یک سازمان به واسطه آنها ارزیابی میگردد. فلش نوآوری و یادگیری در حول مدل، تاکید بر طبیعت پویای مدل دارد. این مطلب نشان میدهد که بهبود دادن توانمندسازها به طبع منجر به نتایج بهبود یافته میشود. چرخه یادگیری موجود در مدل تلویحاً در برگیرنده چالش بهینهکاوی (Benchmarking) با شیوههای سازمانهای کلاس جهانی است و از اینرو یک خودارزیابی با استفاده از این مدل، تصویری همه جانبه و قوی از سازمان ارائه خواهد کرد و به عنوان نقطه مرجعی برای سازمان خواهد بود.
چارچوب EFQM برای مدیریت ریسکبرای هدایت مدیریت ریسک به گونهای ساخت یافته، مبانی مدیریت ریسک تحت عناوین توانمندسازهای مدل EFQM گنجانده شدهاند. این مباحث در بخش 3 به صورت تفضیلی بیان شدهاند. در اینجا تعریفی جامع برای هر یک از پنج توانمندساز، ارائه شده است که با تجزیهی تعریف به نواحی مورد علاقه و نیز نقاط راهنمای واضح تر همراه خواهد یود. عناوین نتایج به دو دسته تجزیه شده اند: معیارهای برداشتی وسیع و شاخصهای عملکرد داخلی.
چارچوب میتوان به صورت گوناگون مورد استفاده قرار گیرد به عنوان مثال:
- ابزاری برای خودارزیابی
- به عنوان نقطه ی بهینه ای (Benchmark) برای مقایسه با سایر سازمانها
- به عنوان راهنمایی برای شناسایی نواحی قابل بهبود
- به عنوان زبانی مشترک و شیوهای یکسان برای تفکر
- به عنوان چارچوبی که حول آن توانایی مدیریت ریسک را میتوان توسعه داد.
این چارچوب با استانداردهای مدیریت ریسک متفاوت است. در حالی که استانداردهای مدیریت ریسک واژگان، فرآیند و ساختار سازمانی ویژه ای را برای این کار تجویز مینمایند، این چارچوب راهی برای ارزیابی توانمندی مدیریت ریسک و عملکرد به سازمان عرضه میدارد بدون آنکه حالتی تجویزی داشته باشد.
سازگاری با مدل سرآمدی EFQMاین چارچوب مکملی است برای مدل EFQM و سایر چارچوبهای EFQM، در حالی که به تنهایی نیز کاربرد دارد. مزایای به کار بردن چارچوب مدیریت ریسک EFQM به همراه مدل سرآمدی EFQM عبارت است از:
- بهبود شناسایی گامهای نخستین مدیریت ریسک، حذف دوبارهکاریها و فعالیتهای غیراثربخش و شناسایی کمبودها و فواصل (gap) (که البته تمامی چارچوبهای EFQM در این راستا مفید هستند)
- شامل کردن مدیریت ریسک در روشهای جاری مدیریت کیفیت و در نتیجه اثربخشتر نمودن مدیریت ریسک
- افزودن مفاهیم مدیریت ریسک به زبان رایج سازمان که توسط مدل EFQM تقویت و تشویق میشود.
این چارچوب به علت قواعد و نظم حاکم بر مدیریت کیفیت و مدیریت ریسک، مکملی برای مدل سرآمدی EFQM محسوب میشود، زیرا هر دو:
- بر ارضا کردن انتظارات ذینفعان تمرکز دارند. این قاعدهی مشترک مدیریت کیفیت و مدیریت ریسک است. در واقع سازمانهای سرآمد در قالب برآوردهسازی پیوسته انتظارات ذینفعان تعریف میشوند.
- به دنبال افزایش سطح انعطافپذیری سازمانی و تقویت نتایج هستند. مدیریت ریسک به دنبال آن است که میزان رخ داد وقایع را تحت کنترل داشته باشد تا بتواند اثرات آنها را مدیریت نمایند، لذا موجب استمرار کسب و کار و کاهش بی ثباتی خواهد بود. ارتباط این قاعده با این مفهوم که سازمانهای سرآمد تقویت می گردند و به طور پیوسته انتظارات جاری ذینفعان را برآورده می سازند، روشن است.
- از زبان مشترکی برخوردار هستند.
مترجمان: عنایت الله بداخشان، مصطفی بغدادی، سید حبیب پاشا جبلی
- ارسال شده توسط Elham
- در 8 فوریه 2021
- 0 نظرات
- برچست ها: EFQM, risk, Risk Management, تعالی, ریسک, مدل تعالی, مدیریت ریسک
0 Comments