961405

فرهنگ سازمانی (بخش 1)

آسیب‌شناسی، شناخت و ارایه مدل ارتقای فرهنگ سازمانی

پیش‌گفتار 

فرهنگ عبارت است از مجموعه‌ای از مفروضات مشترک و ضمنی گروهی از افراد که تعیین‌کننده شیوه تفکر، ادراک، نگرش و واکنش آنان در محیط‌های متفاوت است. فرهنگ سازمانی نیز، هادی کارکنان یک سازمان جهت عمل کردن مطابق اصول و ارزش‌های سازمان می‌باشد و درک این موضوع که چه چیزی خوب یا بد است. در حقیقت فرهنگ سازمانی را می‌توان مجموعه‌ای از قوانین، مفاهیم و روش‌های تفکر مشهود یا نامشهودی دانست که سازمانی را از بقیه سازمان‌ها متمایز می‌کند و در تعاملات با محیط درونی و بیرونی منعکس می‌شود.

بدون تردید با توجه به نقش تعیین‌کننده فرهنگ سازمانی در اثربخشی، کسب نتایج سازمانی مطلوب و نهایتاً موفقیت و یا شکست سازمان‌ها، این موضوع در صدر توجهات مدیران ارشد سازمان‌های پیشرو قرار گرفته و ضرورت آن بیش از پیش نمایان می‌شود. سازمان‌هایی که دارای مأموریتی چندبعدی، با کارکردهای متنوع هستند در راستای دستیابی به چشم‌انداز و اهداف ترسیم شده خود، این موضوع را در زمره اقدامات اولویت‌دار خود قرار داده تا بتوانند فضای کاری مناسبی را برای  انجام وظایف خود ایجاد نماید.

در این پژوهش تلاش شده است کلیه اقدامات صورت گرفته که منجر به طراحی مدل مطلوب فرهنگ سازمانی و تعیین شکاف شناسایی شده بین وضع موجود و مطلوب فرهنگ سازمانی است، تشریح گردد، تا بتوان راهکارهای متناسبی را برای سازمان‌ها پیشنهاد نمود که راه‌گشای مسیر ارتقای فرهنگ سازمانی باشد. این راهکارها و برنامه‌ها به  تفکیک روش‌های اجرایی مختلف از جمله: S7، مکنزی، سه سطح شاین در سه وضعیت: کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت ارایه خواهد شد.

مقدمه

مفهوم”فرهنگ سازمانی” با وجود اهمیت و نقش کاربردی آن در سازمان‌ها، موضوعی است که در دهه‌های اخیر وارد ادبیات مدیریت و رفتار سازمانی شده است. امروزه مدیران سازمان‌های بزرگ به این نتیجه رسیده‌اند که فرهنگ سازمانی به عنوان  سرچشمه همه توانایی‌های سازمان محسوب می‌شود. فرهنگ سازمانی به بخشی از محیط داخلی سازمان اشاره دارد که در واقع ترکیبی از مجموعه تعهدات، اعتقادات و ارزش‌های مشترک بین اعضای سازمان است و جهت هدایت کارکنان در اجرای وظایف سازمانی استفاده می‌شود. فرهنگ الگوی اندیشیدن و عمل کردن است و همه اعتقادات، باورها، ارزش‌ها، آرمان‌ها، هنرها، فنون و آداب جامعه را در بر می‌گیرد و در رفتار و عملکرد هر فرد یا گروهی دیده می‌شود و آنان را از دیگر افراد متمایز می‌سازد.

مهمترین عنصر هر سازمانی، انسان‌هایی هستند که در درون سازمان دارای مجموعه‌ای از اعتقادات، باورها، ارزش‌ها و الگوهای رفتارند که به هدایت کارها و نظارت بر سازمان می‌پردازند که این مجموعه، فرهنگ سازمانی را شکل می‌دهد. پرداختن به مطالعه فرهنگ سازمانی و تأثیر آن بر عملکرد از جمله مباحث مهمی است که در جهان امروز بخش عظیمی از وقت، بودجه و توجه صاحب‌نظران را به خود اختصاص داده است. لذا با توجه به اهمیت و ابعاد مختلف تأثیرگذار فرهنگ سازمانی به ویژه در سازمان‌های ارائه دهنده خدمات عمومی مانند شهرداری‌ها، لزوم بررسی آن بیش از سایر سازمان‌ها دیده می‌شود.

بیان و تشریح مسئله 

با ورود به هزاره سوم و شتاب تغییرات در محیط سازمان‌ها، توجه به مسائل درون‌ سازمانی و از جمله فرهنگ سازمانی امری بسیار مهم و حیاتی برای سازمان‌ها بشمار می‌آید و بنابراین، سازمان‌ها جهت رسیدن به اهداف خود و فعالیت در محیطی رقابتی و پر چالش، می‌بایستی به فرهنگ سازمانی توجه نمایند.

هر سازمانی دارای فرهنگ خاص خویش می‌باشد که شامل قوانین و آئین‌نامه‌های نانوشته و زبان خاصی است که معیارهایی برای اخلاق و آداب در مورد نحوه ارتباط اعضا با هم‌سطحان، فرودستان، فرادستان و سایر افراد بوده و موجب تسهیل برقراری ارتباط میان اعضا می‌شود، به طوریکه رفتارهای متناسب درون سازمانی و حتی برون سازمانی را برای کارکنان مشخص نماید. عموماً عدم توجه به فرهنگ سازمانی، باورها و ارزش‌های افراد، مشکلات زیادی را در روند حرکت سازمان ایجاد کرده و موجب شکست سازمان در رسیدن به اهداف و چشم‌انداز آن می‌گردد. البته بخشی از فرهنگ سازمانی مربوط به قوانین و آئین‌نامه‌های مکتوب است و لیکن تأثیر موارد نانوشته به علت پنهانی بودن آن، حائز اهمیت است. در واقع نقش اصلی فرهنگ سازمانی، افزایش قابلیت واکنش افراد در برابر مسائل مربوط به انطباق بیرونی و یکپارچگی درونی است. بنابراین سازمانهای پویا و انسان محور ناگزیرند پیوسته به این دو مقوله به طور وسیع بپردازند و شناخت و آگاهی از آنها که نشانه حیاتی مؤثر بودن سازمان هستند، امری ضروری است.

به طور کلی عدم توجه به فرهنگ سازمانی، باورها و ارزش‌های افراد اگر منجر به شکست مطلق سازمان و نرسیدن به اهداف و چشم‌انداز نشود، حداقل اشکالات عدیده‌ای را در روند حرکت سازمان ایجاد کرده و انرژی زیادی را برای حل معضلات ایجاد شده ناشی از رو در رویی اهداف پیشبینی شده با فرهنگ رایج سازمان هدر می‌دهد. آنگونه که از شواهد موجود برمی‌آید، فرهنگ سازمانی پدیده‌ای پیچیده است که در عین حال در تسریع روند پیشرفت و دگرگونی سازمان نقش به سزایی دارد. لذا زمانی که سازمان‌ها از فرهنگ سازمانی خود و ابعاد و شاخص‌های آن شناخت کافی نداشته باشند، در عمل با مشکلات فراوانی همانند تعارض سازمانی، عدم انسجام سازمانی و کاهش عملکرد مواجه می‌شوند. بنابراین، شناسایی فرهنگ سازمانی، به مدیران کمک می‌کند تا با آگاهی و دید کامل نسبت به فضای حاکم بر سازمان از نقاط قوت آن استفاده نموده و برای نقاط ضعف، تدابیر و اقدامات الزم را پیش بینی نمایند.

روش‌ها، سبک‌ها و عملکردهای مدیریت به طور گسترده و دامنه‌دار با فرهنگ سازمانی ارتباط تنگاتنگ دارد. تصمیمات مدیریت تنها در بستر فرهنگ سازمان جریان می‌یابد. اگر تصمیمات متناسب و همرنگ با بسترهای فرهنگی سازمان نباشد، بدون شک قابلیت اجرایی کمتری خواهند داشت و اهداف تصمیم را تحقق نخواهند بخشید. ارزش‌های فرهنگی در پذیرش و اثربخشی فرآیندها و اقدامات مدیریت منابع انسانی سازمان، بیش از سایر بخش‌ها حائز اهمیت است. ارزش‌های فرهنگی بر هر پنج جنبه و یا وظیفه اصلی مدیریت منابع انسانی یعنی فرآیند جذب، انتخاب، آموزش، ارزیابی و مدیریت عملکرد و سیستم‌های پرداخت (حقوق و مزایا) تأثیر می‌گذارند. ارزش‌های فرهنگی از طریق تأثیر بر مطلوبیت ویژگی‌های شغلی، انتخاب منابع جذب، اثربخشی جذب کنندگان، و مقدار جذب متقاضیان آتی و فعلی در سازمان، بر فرآیند جذب؛ از طریق تأثیر بر ویژگی‌های شغل و ویژگی‌های متقاضیان ایده‌آل، انتخاب‌های متقاضیان، و واکنش‌های متقاضیان به رویه‌های انتخاب بر فرآیند انتخاب؛ از طریق تأثیر بر نیازهای آموزشی و شیوه‌های آموزش بر فرآیند آموزش؛ از طریق تأثیر بر ایجاد معیار عملکرد، شیوه‌های استفاده شده برای اندازه‌گیری عملکرد کارکنان و پذیرش و اثربخشی بازخورد درباره عملکرد بر مدیریت عملکرد؛ و از طریق تأثیر بر سیستم‌های تشویقی و تأثیر بر سیستم‌های تشویقی و سیستم‌های مزایا بر سیستم حقوق و مزایا تأثیر می‌گذارند.

بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی نوع فرهنگ سازمانی کارکنان سازمان و شناسایی ابعاد و ویژگی‌های فرهنگ سازمانی موجود در سازمان و همچنین ارائه راهکارهایی به منظور ارتقای آن به سوی فرهنگ مطلوب سازمانی به عنوان ابزاری در جهت تحقق اهداف و آرمان‌های سازمان و دستیابی به چشم‌انداز مدیریت منابع انسانی آن می‌باشد. به عبارت دیگر، این تحقیق به دنبال یافتن پاسخ به پرسش‌های اساسی به شرح زیر است:

اهمیت و ضرورت موضوع  

سرعت تغییر تکنولوژی، اطلاعات و ارتباطات، پیوند گذشته، حال و آینده فرهنگ و کار و فرهنگ سازمانی را از هم گسسته است. با وجود این، مقوله فرهنگ هنوز عامل مهمی است که تعیین کننده اقدامات مدیریتی است و بر عملکرد مدیریت تأثیر می‌گذارد. فرهنگ بر ساختار و فنونی که سازمان‌ها برای تأثیرگذاری در نحوه تفکر و رفتار مدیریت کارکنان از آن استفاده می‌کنند اثر گذاشته و از مقوله‌هایی است که در به کارگیری روش‌های مدیریتی باید مدنظر قرار گیرد و به عنوان یک متغیر در عملیات مدیریت شناخته شود.

سازمان‌ها در دنیای امروز از لحاظ فرهنگی متنوع‌تر شده‌اند. یک دلیل برای این موضوع این است که آنها در یک محیط جهانی فعالیت می‌کنند.

از نظر ماهیت متغیر محیط کار در سازمان‌ها، عقیده دارند که چند فرهنگی‌گرایی از جمله افزایش خلاقیت، بهبود تصمیم‌گیری و غیره به همراه دارد. به هرحال، افزایش در تنوع فرهنگی همچنین چالش‌هایی را برای سازمان‌ها به وجود می‌آورد و بسیاری از آنها را وادار کرده است تا راهبردهای جدیدی را برای مدیریت یک نیروی کار متنوع ایجاد و به کار گیرند. برای مثال بسیاری از شرکت‌ها ابتکارات راهبردی را به منظور جذب و حفظ کارکنان با پیش زمینه‌های فرهنگی چندگانه برای برآورده کردن نیازهای ذینفعان مختلف خود طراحی و به کار می‌برند. بنابراین، لازم است که شناخت بهتری از مسائلی که در سازمان‌های اداری از فرهنگ‌های مختلف کارکنان رخ می‌دهد بدست آید، لذا در این طرح به تأثیر فرهنگ بر پذیرش و اثربخشی فرآیندها و اقدامات مدیریت منابع انسانی پرداخته شده است.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری 

از نظر صاحب نظران یکی از علل مهم ناکامی در کسب اهداف کلیدی عملکرد، نبود فرهنگ سازمانی مناسب در نظام اداری کشور عنوان شده است. حال این سؤال مطرح می‌شود که اساساً مدل مطلوب فرهنگ سازمانی، با توجه به  اسناد بالادستی، مأموریت‌ها و ویژگی‌های سازمانی آن، چه مختصاتی دارد؟ همانگونه که اشاره شد هدف اصلی این پژوهش شناسایی نوع فرهنگ سازمانی کارکنان سازمان و شناسایی ابعاد و ویژگی‌های فرهنگ سازمانی موجود در سازمان و همچنین ارائه راهکارهایی به منظور ارتقای آن به سوی فرهنگ مطلوب سازمانی به عنوان ابزاری در جهت تحقق اهداف و آرمان‌های سازمان و دستیابی به چشم‌انداز مدیریت منابع انسانی آن می‌باشد که در این راستا باید مدل فرهنگ سازمانی به طور دقیق تعریف شده، شکاف بین وضعیت موجود فرهنگ سازمانی و وضعیت مطلوب آن، با توجه به مدل ارائه شده شناسایی شده و راهکارهای عملی و اساسی جهت ارتقای آن ارایه گردد.