تكنیك تحرك مغزی (طوفان فكری)
تكنیك تحرك مغزی (طوفان فكری)
یكی از تكنیك های متداول در ایجاد خلاقیت و فعال ساختن اندیشهها به صورت گروهی، تكنیك تحرك مغزی است. در این تكنیك مسئلهای به یك گروه كوچك ارائه شده و از آنان خواسته میشود فیالبداهه و به سرعت به آن واكنش نشان داده و برای آن پاسخی بیابند. پاسخها بر روی تابلویی نوشته میشوند به طوری كه همه اعضای جلسه میتوانند آنها را ببینند. این امر باعث میشود تا ذهن اعضا به فعالیت بیشتری پرداخته و جرقهای از یك ذهن باعث روشنی ذهن دیگری شود. اولین دلیل اثربخشی تحرك مغزی افزایش قدرت خلاقیت در گروه است، افراد در حالت گروهی بیش از حالت انفرادی قدرت تصور خلاق بروز میدهند.
رقابت نیز عامل دیگری است كه در جلسات تحرك مغزی مومجب افزایش اثربخشی میگردد. همچنین عدم وجود انتقاد و یا ارزیابیهای سریع باعث میشود تا اعضای جلسه با فراغت خاطر به اظهارنظر بپردازند و محیطی مساعد برای خلاقیت ایجاد گردد. نكته دیگری كه در موثر بودن تحرك مغزی قابل ذكر است فیالبداهه بودن نظرات است.
«ادوارد دوبونو» پدر تفكر خلاق در كتاب «ششكلاهتفكر» یكروشخلاقانه ارائه میكند و از طریق آن میكوشد نشست افراد به دور یكدیگر را به اقدامی ثمربخش و كارا تبدیلكند. «دوبونو» سعیمیكند بهكسانیكه به دور هم جمع میشوند، بیاموزد كه به تفكر خود نظم دهند و آنگاه در اینمیان، به راههای خلاقانه بیندیشند و با یك هماهنگی مدبرانه نتایج را طبقهبندی و اولویتبندی كرده و در تصمیمگیریها از آن استفاده كنند.
در سال ۱۶۹۱ روانشناسی به نام گوردون (W.J.Gordon) نتایج پژوهشهای ۱۰ ساله خود را در مورد افراد خلاق منشر كرد و ضمن آن اعلام داشت كه ذهن آدمی به هنگام ابراز خلاقیت و ابتكار در یك حالت خاص روانی است كه اگر بتوانیم آن حالت را ایجاد كنیم خلاقیت امكان وجود مییابد. او در گروههای ایجاد خلاقیت اعضای گروه را از طریق بهكارگیری یك جریان تمثیلی و استعارهای به گردشی تخیلی ترغیب میكرد و در این حالت ایدهها و نظرات بدیعی را كشف مینمود.
ذهن افراد در این گردش خیالی با دستاویز استعارهها به نكاتی نو كه هدف جلسه خلاقیت بود میرسید و روابط تازهای را بین پدیدهها پیدا میكرد. آنان پدیدههایی را كه چندان تجانسی با هم نداشتند تلفیق و تركیب می كردند و به ایدههای جدیدی دست مییافتند. در جلسات خلاقیت به كمك استعاره و تخیل كار تلفیق و تركیب در ذهن افراد انجام میگرفت و از این رو روش «گوردون» را شیوه تلفیق نامتجانسها (Synectics ) نیز نامیده اند.
تهییجذهنی یا تكنیك گوردون روشی است بسیار مناسب جهت یافتن راهحلهای جدید برای مسئله و نیز برای اكتشافاتعلمی و فنی. اینروش فرایندی خاص و منحصر بهفرد و در عینحال موثر دارد. فرایند به كارگیری این رویكرد عبارت است از:
- شناسایی و تجزیه وتحلیل مشكل به منظور رسیدن به ماهیت و جوهره آن
- كشف راه حلهایی برای آن جوهره ازطریق دیدگاه غیرمرتبط با موضوع
- تلاش برای تبدیل راه حلهای به دست آمده به راه حل نهایی .
در جلساتی كه از روش تحرك مغزی استفاده می شود فقط رهبر گروه از اصل موضوع اطلاع دارد و موضوعی كه مطرح می شود دقیقا اصل موضوع نیست بلكه موضوعی نزدیك به آن است.
تفكر موازی: «ادوارد دوبونو» روش معمول تفكر را همانند حفر گودالی توصیف می كند كه با افزایش اطلاعات فرد همان گودال را عمیق تر میسازد و از دیدن جاهای دیگر برای حفر كردن باز می ماند درحالی كه تفكر موازی نگاه فرد را به نقاط جدید معطوف میسازد و اطلاعات و تجربههای جدید صرفا به اندیشههای قبلی افزوده نمیشود، بلكه آنهارا تغییرداده و الگو و ساختار جدیدی را ایجاد می كند.
یكی از راههای تحقق تفكر موازی، ایجاد یك اندیشه واسطه غیرممكن (Intermediate impossible) است. این اندیشه موجب پرواز فكر و ذهن شده و با تعدیل آن میتوان به اندیشه نو و عملی دست یافت. راه دیگر درتفكر موازی پیوند تصادفی است. فرض كنید كتاب فرهنگ لغت را میگشایید و لغاتی را میخوانید و میكوشید تا آن را با موضوع مورد نظر پیوند داده و به نتیجهای برسید. در این كار شما از روش پیوند تصادفی استفاده كردهاید.
ارتباط اجباری: یكی دیگر از شیوههای آشكارساختن خلاقیتها و ظاهر ساختن توانایی آفرینندگی موجود در افراد شیوه ارتباط اجباری است .در این شیوه همان طوركه از نام آن استفاده میشود باید بین دو گروه از پدیده ها ارتباطی اجباری ایجادكرد.
تكنیك تحرك مغزی (طوفان فكری)؛ برگرفته از کتاب مدیریت عمومی ، دکتر مهدی الوانی
گروه مشاوران سرآمد کسب و کار (BCG)
مطالب مرتبط: نقش طوفان مغزی معکوس در استاندارد مدیریت
- ارسال شده توسط Elham
- در 19 آوریل 2020
- 0 نظرات
- برچست ها: تحرک مغزی, طوفان فکری, گروه مشاوران سرآمد BCG, مشاوره مدیریت
0 Comments